برترين مانکن هاي مرد دنيا چه کساني هستند؟
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۹۸۳۷۵
خبرگزاري آريا - وب سايت روزياتو: دنياي مد و لباس در دهه هاي اخير، رشد شتاباني را تجربه کرده است و توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات، به کمک صنعت مد و لباس آمده تا زمينه فراگير شدن آن را به سراسر جهان فراهم کند. امروزه، صدها هزار صفحه در شبکه هاي اجتماعي، توسط بزرگان اين صنعت راه اندازي شده و به تبليغ طرح ها و يافته هاي خلاقانه و رنگارنگ خود مشغول هستند و کسب و کارهاي جانبي ببسياري نيز در کنار آنان شکل گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دنياي مد و فشن اين روزها نگاه هاي بسياري را به سمت خود معطوف کرده و مخاطبان زيادي در سراسر جهان دارد. دنيايي که سبک زندگي مردمان روزگار ما را تا حد زيادي تحت تاثير خود قرار داده است.
همچنين بايد گفت که دنياي مد و لباس همان اندازه که براي خانم ها جذاب است، براي آقايان نيز جذابيت دارد و مدل بودن فقط به زنان منحصر نيست. سوپر مدل هاي مرد در ويدئو کليپ هاي ستاره هاي موسيقي پاپ حضور فعال دارند و بسياري از لباس ها، ادکلن ها و ساعت هاي برندهاي سرشناس جهان را تبليغ مي کنند.
در اين راستا، اين سوال مطرح مي شود که آيا مي دانيد 10 مدل مرد برتر دنياي مد و لباس چه کساني هستند و چه فعاليت هايي در اين زمينه داشته اند؟ اگر پاسختان منفي است، توصيه مي کنيم در ادامه با روياتو همراه باشيد تا با هم نگاهي داشته باشيم به فعاليت هاي 10 سوپرمدل مرد در طول تاريخ.
تايسون بک فورد (Tyson Beckford)
تايسون بک فورد يکي از مدل هاي مرد شهير امريکاي شمالي محسوب مي شود که مجله ووگ، او را در فهرست برترين هاي مد و لباس آقايان در دهه اخير قرار داده است. هيکل ورزيده و قد بلند، اين مدل سياه چرده آمريکايي را محبوب برندهاي مد و لباس غرب کرد. وي در عرصه بازيگري نيز فعاليت دارد و صفحه شخصي اش در اينستاگرام، بيش از نيم ميليون مخاطب را با خود همراه کرده است.
آقاي بک فورد با برندهاي مطرحي همچون تامي، گوچي و کلوين کلن همکاري طولاني مدتي داشته است. مجله پيپِل وي را در فهرست 50 مرد جذاب دنيا قرار دارد. همکاري تايسون با خواننده گان زن دنياي موسيقي مانند بريتني اسپيرز، بارها در صدر خبرهاي دنياي مد و موسيقي قرار گرفت.
ديويد گندي (David Gandy)
ديويد گندي، بر خلاف تايسون چهره ورزيده و سياه ندارد اما در دنياي مد و لباس، شهرت بالايي براي خود به هم زده است. آقاي گندي را Dolce Boy مي نامند که به خاطر کمپين تبليغاتي Dolce & GABBANA مشهور شد.
ميميک صورت و نوع استايل چشمان آقاي گندي، هشتگ هايي را مانند SWOON در فضاي مجازي به دنبال داشت. اين مدل انگليسي که کار خود را از سال 2011 ميلادي آغاز کرد، در فعاليت هاي خيرخواهانه و تجاري بسياري فعال است.
از برترين ويژگي هاي ظاهري اين سوپرمدل بايد به بدن عضلاني و ظاهر مردانه اش اشاره کرد که تاثير زيادي در شيوه طراحان اروپايي به خصوص ايتاليايي مانند Saatchi در طراحي لباس هاي مردانه داشته است.
گندي يکي از شاخص هاي اصلي ايش، بدن عضلاني و ظاهر مردانه بوده که تاثير زيادي در شيوه طراحان اروپايي به خصوص ايتاليايي مانند Saatchi در طراحي لباس هاي مردانه داشته است. نشريه مشهور فروبس در سال 2013 ميلادي، گندي را در فهرست برترين مانکن هاي مرد دنيا و يکي از پر درآمد ترين آن ها قرار داد. عضويت در انجمن مد بريتانيا يکي از افتخاراتي است که آقاي گندي ميلياردر در سال هاي اخير به آن دست يافته است
از سال 2010 ميلادي به بعد، اين مانکن حضور فعالي در برنامه هاي تلويزيوني داشته است. براي مراجعه به صفحه شخصي وي در اينستاگرام مي توانيد به اين نشاني مراجعه کنيد.
براد کورنيگ (Brad Kroenig)
يکي از برترين مانکن هاي حال حاضر جهان، فردي به نام Brad Kroenig است که توسط يک طراح مطرح مد به نام لاجرفِلد در سال 2003 ميلادي در مراسمي کشف شد و استعداد خود را تا به امروز در عرصه مد و لباس مردانه دنبال کرده است. اين مدل سي و هفت ساله آمريکايي، روي جلد نشريات بسياري در عرصه مد، لباس و سبک زندگي حاضر شده که از آن جمله مي توان به نشرياتي همانند ووگ، ابرکرومبي و Numéro Homme اشاره کرد.
وي هم چنين در در کمپين هاي تبليغاتي برندهاي مطرح دنياي لباس و آرايش مانند دولچه اند گابانا، فندي، شانل، آديداس، روبرت کاوالي و گپ حضور فعالي را تجربه کرده است. در برخي از فوتوشوتينگ هاي برد کرويينگ، پسر 5 ساله اش نيز که Hudson نام دارد، حضور دارد که در عکس بالا مشاهده مي کنيد.
آقاي براد، بر خلاف مانکن هاي مطرح اين روزها، در شبکه هاي اجتماعي و فضاي مجازي حضور ندارد.
جان کورتاجارنا (Jon Kortajarena)
آقاي کورتاجارنا يکي ديگر از بزرگان اين روزهاي عرصه مد و لباس مردانه به شمار مي رود که در مراسم کت والک سال 2014 ميلادي در شهر ميلان ايتاليا براي Emporio Armani و در پاريس براي John Galliano روي صحنه رفت. مدل مو و فيگورهاي خاص اين سوپرمدل بر جذابيت وي افزوده است.
آقاي کورتا يکي از فعالان صنعت مد در فضاي مجازي به شمار مي رود که در اين نشاني با بيش از 1500 پست، بيش از 1٫5 ميليون مخاطب را کسب کرده است.
اين مدل سي و شش ساله اسپانيايي، امروزه به عنوان بازيگر برنامه هاي تلويزيوني نيز فعاليت دارد و تا کنون براي برندهايي همچون اچ اند ام، ديزل، جورجيو آرماني، ورساچه، گس، زارا، بالي و کاوالي همکاري داشته است که افتخاري بزرگ براي هر مانکن مرد محسوب مي شود.
چشماني تاثيرگذار و چهره اي تا حدودي BABY FACE که خيلي ژورناليستي است و حس فيلم هاي رمانتيک و نقاشي هاي دوره ويکتورياي موزه لوور پاريس را در ذهن مد بازان و نوستالژي بازها، ايجاد مي کند در صورت آقاي Sean Opry مشاهده مي شود.
اين مدل بيست و شش ساله آمريکايي، مسير موفقيت در عرصه مانکني را خيلي سريع پيش رفت و امروز، نام شناخته شده در دنياي مد و لباس مخصوصا براي توليد کننده گان لباس آقايان در سراسر جهان به شمار مي رود.
وي براي برندهاي مختلف از جورجيو آرماني تا Bttega Veneta حضور يافته است. او را يکي از موفق ترين مانکن هاي مرد جهان مي دانند که در مراسم هاي مدي از جمله Yves Saint Laurent تا DSquared2 حضور داشته است. ايسنتاگرام وي بيش از نيم ميليون مخاطب دارد و در اين نشاني قرار دارد. همراهي وي با تيلور سويفت در يکي از اجراهاي سال گذشته بازتاب زيادي در رسانه هاي موسيقي و سبک زندگي داشت.
مارکوس شنکنبرگ (Marcus Schenkenberg)
مارکوس شنکنبرگ را يکي از فعال ترين مدل هاي مرد به خصوص براي کت و شلوار و لباس هاي زير مردانه مي دانند. اين مانکن سوئدي، وقتي در حال اسکيت سواري در ونيز ايتاليا بود، توسط يکي از فعالان مد ايتاليا، کشف شد. فعاليت گسترده براي برند معروف Calvin Klein يکي از مسيرهاي موفقيت آقاي مارکوس در عرصه مد به شمار مي رود.
همکاري با برند ورساچه و هم چنين حضور در کنار سلبريتي هاي هاليوودي مانند پاملا اندرسون و جسيکا سيمپسون، از جمله فعاليت هاي هنري آقاي مارکوس در دنياي مد و سينما به شمار مي رود.
البته آقاي مارکوس، در پوشيدن لباس هاي عجيب و غريب هم خيلي فعاليت دارد و بارها در کتواکهاي خود، لباس هاي خلاقانه اي از طراحان مد و لباس را بر تن کرده که خيلي با سبک لباس پوشيدن مردمان روزگار ما، همخواني ندارد. اما به هر حال، براي کسب و کار آقاي مارکوس و برندهاي مد و لباس، شهرت آفرين بوده است.
اين مدل چهل و هفت ساله سوئدي،با 2 متر قد، خيلي به سوئدي هاي بلوند شباهتي ندارد. وي نويسنده، بازيگر و فعال تلويزيوني نيز محسوب مي شود. شنکنبرگ در بيست سال اخير، فعاليت هاي فراواني در عرصه مد و لباس داشته و به همين خاطر وي را در فهرست 10 مدل برتر مرد جهان قرار داده اند.
اين سوپرمدل به شش زبان آشناست و پيش تر، با ماريا کري، نيکي هيلتون، نيکي کوهلر، ويکتوريا سيلسدت و جسيکا سيمپسون نامزد بوده است. وي در برنامه هاي تلويزيوني مختلف نيز حضور داشته که مي توان به زندگي سورئال اشاره داشت.
ماتياس لوريدسن (Mathias Lauridsen)
ماتياس لوريدسن، ويژگي خاصي دارد که اين مدل دانمارکي را با بقيه متفاوت کرده و سبب شد تا Dior وي را در سال 2004 ميلادي براي فعاليت هايش انتخاب کند. وي براي برندهايي از جمله لکاست، ژيوانشي، Salvatore، Ferragamo فعاليت مي کند.
وي با سي و سه سال سن، يکي از موفق ترين و جوان ترين مدل هاي مرد سال هاي اخير بوده و عنوان سوپر مدل را کسب کرده است. رنگ چشم سبز و آبي آقاي ماتياس، در اثربخشي فعاليت هاي وي در دنياي مد و لباس موثر بوده است.
وي در توييتر خود نوشته که من يک مدل هستم، اما اين واقعا ارزشي ندارد، چرا که من به مردم و طرفدارانم عشق مي ورزم. ماتياس در اينستاگرام و فيس بوک حضوري ندارد. اما همچنان در فهرست 10 مانکن برتر جهان در سال هاي اخير قرار داشته است.
مارک واندرلو (Mark Vanderloo)
آقاي مارک، يکي ديگر از برترين هاي دنياي مد آقايان به شمار مي رود. او با چشماني آبي و استايلي ورزيده، همچنان يکي از پر مخاطب ترين مانکن هاي مرد جهان است اين مدل چهل و شش ساله هلندي، نخستين مدلي بود که براي برند هوگو باس با کاور سياه و سفيد، همکاري کرد و اين ارتباط از سال 2005 ميلادي تا کنون ادامه داشت. همکاري با برندهايي نظير گس، کالوين کلين، ولنتينو، آرمان، باباب ريپابليک و دونا کارانا مهم ترين فعاليت هاي آقاي مارک در عرصه مدو لباس در يک دهه اخيرا محسوب مي شود.
حضور آقاي مارک فقط به دنياي مد محدود نمي شود بلکه از استايل و ميميک چهره وي در بازي ويدئويي The Mass Effect که براي اکسباکس ساخته شده است، بهره برداري شد. تبليغ وي براي بوگاتي، بازتاب زيادي داشت.
نوآ ميلس (Noah Mills)
فردي همچون زمينه موفقيت خود را همياري با Yves Saint Laurent و گوچي ايتاليا مي داند. پس از آن، توانست با برندهاي مطرح چون دولچه اند گابانا، تامي هيلفيگر و Bottega Veneta همکاري کند و در کمپين هاي تبليغاتي انان در سراسر جهان حضور پيدا نمايد.
نوآ، در فوتوشوتينگ هايي که حضور پيدا مي کند، به دليل هيکل عضلاني خود، معمولا برهنه است.
نوآ نيز مانند مانکن هاي ديگر، با دنياي موسيقي عجين شده و ويدئو کليپي را با تيلور سويفت، ستاره عرصه موسيقي پاپ اين روزهاي دنيا ساخته است که ما هيچ وقت ديگر هرگز با هم نخواهيم بود، نام دارد و در سال 2012 ميلادي رونمايي شد.
16-w900-h600
اواندرو سولداتي (Evandro Soldati)
دهمين مانکن برتر اين روزهاي دنيا، فردي به نام سولداتي است که مانکن موفقي از ديار فوتبال يعني برزيل به شمار مي رود. بخشي از معروفيت خود را به خاطر استايل خاص چانه و طرح استخوان بندي آن بدست آورد که چهره ويژه اي را براي اواندرو خلق کرده است.
فعاليت در کمپين تبليغاتي لوئي ويتون شروع فعاليت هاي وي بود که حتي به دنياي موسيقي نيز کشيده شد و در موزيک ويدئو ليدي گاگا به نام Alejandro که توسط استيون کلين طراحي شده بود نيز، حضور يافت. دوچرخه سواري در کوهستان و مدلينگ، از فعاليت هاي روزمره آقاي سولداتي برزيلي به شمار مي رود.
اين مدل سي و سه ساله برزيلي، به اندازه 9 مانکني که در قبل معرفي کرديم شهرت ندارد، اما مجله ووگ وي را در فهرست 10 مانکن برتر مرد در سال هاي اخير قرار داده است. صفحه اينستاگرام او در اين نشاني در دسترس است.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۹۸۳۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کسادی بازار لباس زنانه به دلیل گشت ارشاد
نیره خادمی- رزونامه اعتماد-در مقابل پاساژ علاءالدین همه چیز عادی است و رفت و آمدهای مردانه، برای خرید و فروش، دلالی موبایل و لوازم جانبی آن جریان دارد. نیم کیلومتر آنطرفتر، خودروی پلیس کمی مانده به تقاطع ولیعصر در خیابان جمهوری ایستاده است. مردی با لباسهای تیره، دستش را جلوی ام. وی. ام سیاه رنگ میگیرد تا ماشین را برای توقیف به پارکینگ ببرند. هر چه به سمت بازار لباس در خیابان ولیعصر نزدیکتر میشوید، خلوتتر است، با اینکه هنوز ون سفید گشت، کنار خیابان مستقر نشده است.
فرقی ندارد مغازه، لباس زنانه، مجلسی یا لباس عروس داشته باشد یا روسری و لوازم آرایش، اغلب خالی از خریدارند. فروشندهها اغلب کسل و غمگین به در خیرهاند؛ به محض ورود از جا میپرند، اما بعد از شنیدن این جمله که «خبرنگار هستم» برق از چشمانشان میرود اگر چه در بیشتر موارد، سر صحبت باز میشود منتها برخی با شک و ترس حرف میزنند و برخی هم نه! خیلی راحتتر وارد گفتگو میشوند.
پشت ویترین یکی از همین مغازهها، سفیدی و چین و واچین دامنها و تور عروس، چشم آدم را میدزدد. انتها و پشت لباسهای سفید و براق، دو زن با لباسهای روشن و شاد کنار میز چوبی نشستهاند. عینک به چشم دارند و کوک میزنند. با نخستین پرسش، سر حرف باز میشود و به درازا میکشد. مشتری آنها خاص است و اغلب عروس و دامادها سراغشان میروند البته در حال حاضر به کار بردن فعل گذشته برایشان درستتر است، چراکه این اواخر، تعداد مشتریهایشان بهطور چشمگیری کاهش یافته است.
یکی از زنها که کمی جوانتر است، میگوید که مردم میترسند از اینجا عبور کنند و مسیرشان را عوض میکنند: «مخصوصا وقتی ماشین گشت نزدیک ما میایستد همه میترسند، وقتی هم که عبور میکنند و وارد مغازه ما میشوند، تمام مدت خودمان استرس داریم.
وقتی به مشتریها میگوییم که روسری سر کنند به آنها بر میخورد، ناراحت میشوند یا همسرشان ناراحت میشود و از مغازه بیرون میروند، بنابراین خریدی انجام نمیشود. ضمن اینکه خودمان هم مدام استرس پلمب شدن مغازه را داریم. گاهی هم در جوابشان میگویم؛ به ما ربطی ندارد، اما اماکن اگر از اینجا رد شود برای ما دردسر میشود.» زن دیگر که کمی مسنتر است از جا بلند میشود و پارچهای که در میان دستانش دارد را میتکاند تا کیفیت کوکها را ببیند. چشمش به خیابان که میافتد با دست اشاره میکند: «همین الان بازار را نگاه کنید، ببینید که چقدر خلوت است.
گاهی برخی مشتریها از راه دور میآیند و وقتی شرایط را میبینند، برمیگردند و میروند. چند روز پیش مزوندار من از شهرستان آمده بود ولی وقتی از دور این شرایط را دید گفت؛ نمیتوانم از اینجا رد شوم و به داخل مغازه بیایم، برگشت و رفت. تمام اینها به ضرر ماست و خیلی هم کار بدی است مثلا روسری آدم، کمی عقب برود به آدم بگویند سه میلیون تومان کارت بکش؟! البته برای ما پیش نیامده و تا به حال هم خودمان پلمب نشدهایم، اما قبلا پاساژها و مغازههای دیگری همین اطراف دچار چنین مشکلی شدهاند و چند روزی هم پلمب بودهاند.»
ساعت از ۱۲ ظهر گذشته و پیادهرو هنوز خلوت از زنان است؛ داخل مغازهها هم هنوز خریداری نیست و بیشتر، مردان را میبینید که در حال قدم زدن هستند. ماشینهای سبز و آبی پلیس هم مدام در خط ویژه خیابان ولیعصر در حال حرکتند و حضورشان ملموس است، اما فعلا از ون خبری نیست. مزون دیگری هم که در این محدوده وجود دارد، خلوت است.
فروشنده، نگاهش را که از روی صفحه گوشی تلفن همراه برمیدارد و تازه متوجه من و سوالم میشود و بیحوصله پاسخ میدهد: «بهطور کلی، چون عروسیها کم شده است، بازار ما کساد است و البته شاید در این دو، سه هفته هم ۱۰ درصدی از فروشمان کم شده باشد. بهطور کلی هم بیشتر مشتریها بیحجاب هستند، وقتی هم به آنها هم چیزی میگوییم، بعضی از آنها هم سر میکنند ولی بعضی از مغازه بیرون میروند و خرید نمیکنند.»
کمی جلوتر آقا اسماعیل به قدری کلافه است که در مقابل سوالها حتی سرش را بالا نمیآورد. سرگرم حساب و کتاب است و میگوید که قبلا یکبار به دلیل گزارش کشف حجاب، مغازهاش پلمب شده و البته حالا هم که چند ماه از رفع پلمب گذشته، چندان اعتقادی به تذکر ندارد: «ممکن است بعضی با حجاب وارد مغازه شوند بعضی هم نه. ما نمیتوانیم به آنها زور بگوییم. وضع اقتصاد که خراب است و این اتفاقات هم مزید بر علت شده و فروش ما را حدودا ۲۰ تا ۳۰ درصد کم کرده است.»
تا چشم کار میکند جنس در مغازهها و کنار خیابان روی رگالها و میزها خوابیده و فروشندهها یا زیر آفتاب با هم صحبت میکنند یا در حال چانه زدن با مشتریهای بسیار محدود هستند تا شاید همانها که پایشان به بازار و مغازه باز شده از آنها خرید کنند. آنها که کنار خیابان بساط کردهاند کمی شرایط بهتری نسبت به مغازهها دارند، چراکه بیشتر در معرض دید هستند، کرایه نمیدهند و جنسهایشان ارزانتر است، بنابراین فرصت بیشتری برای سود محدود در این بازار دارند و مغازهای هم در کار نیست که پلمب شود.
آقا مظفر حدودا ۶۰ سال دارد و فروشنده یکی از همین مغازههاست. وقتی وارد میشوم و خود را به صاحب مغازه، معرفی میکنم او را صدا میزند و با قهقهه میگوید: «بیا داخل با تو کار دارند.» بعد رو به من میکند: «با او حرف بزن، خیلی دل پری دارد از این اوضاع.» مرد لاغر اندام با موهای سفید، صورت چروکیده و استخوانی، خیلی سریع خود را به انتهای مغازه میرساند و بعد سر درد دل باز میشود: «مشتریهای ما ۶۰ درصد کم شدهاند. اصلا کسی جرات نمیکند به این سمت بیاید.
مشتری میخواهد از اینجا رد شود، با موتور و ون او را دنبال میکنند، میگیرند و به داخل ون میبرند. مشتریهای محدود ما هم الان فقط خانمهای محجبه و مسن هستند و دیگر فروش قبلی را نداریم. ما هم نمیتوانیم به کسی توهین کنیم و بگوییم این بیحجاب است و آن باحجاب است. یک نفر شال سرش نیست، من نمیتوانم به او حرفی بزنم بنابراین هیچ کاری با او ندارم. بعد هم ما تا به حال کسی را با وضع آنچنانی که برخی میگویند، ندیدهایم و اینها هم که هر روز میبینیم، همه مثل خواهر و مادر و دختر خودمان هستند.
معتقدم این طرح هم پایدار نیست و چند ماه دیگر جمع میشود.» او که در روزهای گذشته بارها شاهد صحنههای تعقیب و گریز بوده، معتقد است که برخوردهای اینچنینی اصلا درست نیست و این مسائل باید در خانواده حل شود. «وقتی بگیرند، درگیر شوند و جریمه کنند جز اینکه ملت به نظام و مملکت بدبین شوند، نتیجه دیگری ندارد.» از او میپرسم: «برخی معتقدند بیحجابی باعث فساد شده است، نظر شما در این باره چیست؟» پاسخ میدهد: «هر چیزی را که بخواهیم محدود کنیم، بدتر میشود و جوانها فکر میکنند حالا چه خبر است! جامعه باید از اول درست باشد.
در حال حاضر ما در جامعه هیچ مشکلی جز گرانی نداریم. مشکل ما گرانی است که جوانهایمان به دلیل آن نمیتوانند ازدواج کنند. چرا الان دختر من باید ۴۰ سال رد کرده باشد و نتواند ازدواج کند؟ این مشکل پس چیست؟ ما مملکت خودمان را ول کنیم به مملکت دیگر بچسبیم مشکل حل میشود؟ نه به قرآن. باید به جوانها کار دهیم و موقعیت ازدواج را فراهم کنیم. زمانی که ۸ سال جنگ بود، من رفتم و جنگیدم.
در عملیات خیبر در جزیره مجنون بودم و در عملیات مرصاد در اسلامآباد غرب و همین عراقیها که به بیمارستان حمله کردند و همه چیز را از بین بردند حالا شدهاند برادران تنی ما. من ۱۷ سالم بود که به جبهه رفتم و الان هم که باید با این گرانی زندگی کنم. برنج چرا باید برسد به ۱۵۰ تومان؟ مگر برنج گلستان از کجا میآید که اینطور گران میشود؟ چرا یک بسته پنیر کوچک یک شبه ۵ هزار تومان گران میشود؟ حالا ما در این شرایط دنبال این باشیم که چرا شال اینجور و چرا روسری اونجور.
این کارها را باید کنار بگذارند به فکر بیکاری و گرانی باشند. چرا با باتوم و ون و موتور دیگران را دنبال کنیم، مگر اسیر گرفتهایم.» میگویم: «به هر حال گفتهاند این مطالبه مردم است.» میگوید: «کدام مردم مطالبه کردهاند که این کارها را انجام میدهند، آخر خودم و زن و بچهام هم از خانه بیرون میآییم دیگر.»
نماز میخوانیم که درست زندگی کنیم و چشم بد نداشته باشیمابراهیم و احمد دو برادر هستند؛ یکی ۶۴ سال دارد و آن دیگری به تازگی ۶۶ ساله است. بیشتر از ۴۰ سال است که در بازار کار میکنند و به اصطلاح کاسب هستند. کاسبهای قدیمی که در راسته خیابان ولیعصر بعد از تقاطع جمهوری، لباسفروشی دارند و سر ظهر البته در حالی که هیچ مشتری در مغازه نیست چند دقیقهای درباره آنچه این روزها در خیابانها میگذرد، حرف میزنند. البته که هر دو میگویند؛ حضور گشتها در نزدیکی محل کارشان، چندان تاثیری در بازارشان نداشته است، چون بازارشان مشتری خاص خود را دارد، اما بهطور کل برخوردها را دوست ندارند. آقا ابراهیم خیلی عصبانی میشود و همانطور که نشسته با صورتی برافروخته از تاثیر نماز و چشم پاک میگوید و اینکه چرا همه مسوولیتها بر عهده زنان است.
«کسی که مسلمان است، روزی ۱۷ رکعت نماز میخواند و این ۱۷ رکعت نماز برای چیست؟ برای هدایت او. ما در نماز میگوییم ما را به راه راست هدایت فرما. این یعنی چه؟ یعنی باید پاک زندگی کنیم و به دیگران به چشم بد نگاه نکنیم، اما برخی میگویند، چون ما نگاه میکنیم، زنها را باید چنین و چنان. اینکه نمیشود! اگر آن نماز تاثیری در چشم و نگاه انسان و زندگی درست او نداشته باشد چه فایده دارد.
متاسفانه برخی به عنوان برده و کالا به زن نگاه میکنند و فکر میکنند هر کاری که خواستند، میتوانند با او انجام دهند بعد بگویند، چون اینطور بود و اینطور رفتار کرده. پس شما چه؟ تکلیف نفس شما چه میشود؟» در میانههای صحبت، برادر بزرگتر که تا الان دست به سینه نشسته، یک دفعه دستهایش را باز میکند و با بیحوصلگی میگوید؛ همین دیروز داشتیم با دخترم مهدیس در مترو میرفتیم که یکی از همینها دنبال دخترم افتاد با اینکه دستش به دخترم نرسید ولی خیلی عصبانی شدم.
بعد کیسه مویز و نخودچی را جلو میآورد و دو بار تعارف میکند و منتظر میشود برادر کوچکتر رشته کلام را به دست بگیرد. «ببین خانم، پسر من نمازخوان است، نه اینکه من به او گفته باشم، تا به حال حتی یک کلمه هم نگفتم نماز بخواند و او خود هر روز نمازش را سر وقت میخواند. من اینقدر کیف میکنم صحنه نماز خواندن او را میبینم، چون برای خودش چارچوبی را تعریف کرده و آن را اجرا میکند.
اینجا هم که میآید مدام حواسش هست و اگر مثلا فردا لباسی را ۵ تومن گرانتر بفروشیم ما را سین، جیم میکند که چرا دیروز آن رقم بود و امروز این رقم؟ میخواهم بگویم هر چیزی که انتخابی باشد فرد با جان و دل آن را انجام میدهد و درست اجرا میکند؛ این همه بگیر و ببند ندارد که. اصلا مسلمانی یعنی چه؟ یعنی شما بتوانید نفس خود را در برابر کجروی کنترل کنید و اگر شما در محیط ایزوله دچار کجروی نشوید که دیگر نامش مسلمانی نیست. اتفاقا اگر در برابر همه اینها قرار گرفتید و باز مسیر درست را انتخاب کردید، مهم است.
من همیشه مثال میزنم این چه روزهای است که فرد با چای خوردن من، دهانش آب بیفتد اگر چای خوردن من را دید و دلش تکان نخورد، آن کار بزرگ انسانی انجام شده است.» و همین جا دوباره برادر بزرگتر دستهای قلابشده اش را جلو میآورد و میگوید چرا به جای این کارها مشکل ازدواج جوانها را حل نمیکنند. چرا الان باید در هر خانه چند دختر و پسر مجرد باشد؟ چون اقتصاد خراب است و جوانها نمیتوانند ازدواج کنند. مشکل ما اقتصادی و گرانی است و هیچ مشکل دیگری نداریم.
میگویند بیحجاب را راه نده، اما این کاردر شأن من و اخلاق و کردار ما نیست
اکبر آقا که حدودا ۶۳ سال دارد، یکی از عمدهفروشهای قدیمی همین راسته است که البته تکفروشی هم دارد. او اتفاقا یک روز پیش از این گفتگو، به اتحادیه پوشاک رفته و در این باره هم، پای صحبت رییس و روسا نشسته است. حرفهایی از آنها شنیده که معتقد است؛ اصلا شدنی نیست. «در آنجا به من گفتهاند؛ اگر خانمی حجاب ندارد نباید او را به مغازه راه دهم، اما مگر میشود؟ این کار در شأن من و اخلاق و کردار ما نیست. توقع کارهایی را دارند که اصلا شدنی نیست. به ما گفتند؛ مانتو جلوباز نیاور، ما هم نیاوردیم این شدنی است، اما گاهی انتظاراتی از کاسبها دارند که اصلا شدنی نیست در حالی که این موضوع، باید با صداقت و محبت، فرهنگسازی شود. من اوایل انقلاب در انزلی سرباز بودم و با یک سرباز دیگر مامور شده بودیم که تذکر حجاب بدهیم.
همکار من میرفت با زنان بد صحبت میکرد و دعوایشان میشد، اما من میگفتم؛ ببخشید خانم من سرباز هستم اگر شما حجابت را رعایت نکنی، من فردا نمیتوانم مرخصی بروم، چون با محبت میگفتم همه رعایت میکردند. بنابراین نمیشود که با مردم خشن برخورد کرد.» اغلب زنانهفروشها در مراکز خرید، نیاز به فروشنده زن دارند، چراکه مشتریها برای پرو لباس با زنان راحتتر است، اما مساله اینجاست که جدای از خریداران، حتی اگر روسری فروشنده زن هم از سرش بیفتد یا عقب برود، باز مساله اماکن و احتمال پلمب برای کسبه پیش میآید. همه فروشندگان در این بازار هم مانند اکبر آقا خوشرو و با حوصله نیستند و برخی اصلا سرشان را برای پاسخ دادن بالا نمیآورند که حرف بزنند و معتقدند نوشتن روزنامهها از این مشکلاتشان هیچ دردی را دوا نمیکند، چون مسوولان به کار خود ادامه میدهند و گوش شنوایی نیست.
حضور مردم در خیابان با استرس استو کمتر خرید میکنند.
اما در مغازههای مردانه فروش، تقاضا آنقدری افت نکرده است که نگران شوند. مثلا سورنا از حدود ۵ سال پیش در این مغازه کفشهای مردانه دارد و میگوید که فروششان تکان نخورده و مثل گذشته است. علیرضا که در مغازه لباس مردانه، کت و تیشرت و شلوار میفروشد؛ معتقد است که این وضعیت کسادی بازار بیشتر ناشی از وضعیت خراب اقتصادی است، چراکه در هر صورت مردم توان خرید ندارند، اما این موضوع را هم رد نمیکند که حضور گشتها در نزدیکی مراکز خرید، فروش او را هم تحت تاثیر قرار داده است. «در چنین شرایطی مردم کمتر به خیابان میآیند و اگر هم بیایند حضورشان با استرس است، بنابراین کمتر خرید میکنند.
البته این اتفاقات در کار من که مردانه فروش هستم به اندازه زنانهفروشها تاثیر نداشته است. مشتریان من بیشتر مرد هستند، اما فروش من هم حدودا نصف شده است و کسانی که با خانواده، همسر یا دخترشان برای خرید میآمدند نیز تقریبا حذف شدهاند. در کل اتفاقات چند هفته گذشته روی کسب و کار همکاران من که زنانهفروش هستند، بیشتر تاثیر گذاشته است.» میگوید همه مدل آدم به مغازشان میآیند، اما مجبور است به برخی تذکر دهد و این تذکر هم باعث ناراحتی و خرید نکردن مشتریان میشود و در نتیجه باز هم به ضرر آنهاست. مهران هم که مغازهاش بیشتر کفشهای مردانه دارد، میگوید؛ این ماجراها تاثیر کمی در فروش اجناسش داشته است و شاید فقط ۱۰ درصد کم شده باشد.
سالار و سهیل دو برادر دیگری هستند که بیشتر کفشهای کلاسیک مردانه دارند، در پاسخ به پرسشها، با هم حرف میزنند و حرفهای هم را تکرار و تکمیل میکنند. میگویند این شرایط در فروش آنها تاثیری نگذاشته و بیشتر فروش در پاساژها کم شده است. «زمانی که گشتها اینجا هستند، کلا فروش کمتر میشود، اما در فروش ما تاثیری ندارد.» وقتی میخواهم از مغازه بیرون بیایم برادر کوچکتر حرفهایش را اینطور تمام میکند: «در کل خانم، من هم با اجبار مخالفم و برایم هیچ فرقی ندارد که یک زن باحجاب باشد یا بیحجاب.» میپرسم درباره نزدیکان و خواهر و همسر خودت هم اینطور عمل میکنی؟ میگوید: «درباره آنها هم اینطور هستم، باید هر طور که دوست دارند، باشد و نباید اجباری باشد.»
یکسوم میشود
مغازه بعدی یک روسریفروشی و فروشنده آن زن جوانی است که میگوید؛ فروشش کم نشده و در کل هم نظرش این است که وقتی حکومت در این زمینه اصرار دارد، باید همان کار را انجام داد، خودش هم حوصله دردسر و بگیر و ببند ندارد و البته در آخرین مغازهای که در این محدوده وارد آن میشوم هم دو زن در حال گفتگو ایستادهاند و در قفسههایشان هم روسریهای رنگارنگ دارند. یکی از آنها به شدت از شرایط پیش آمده در هفتههای گذشته گلایه دارد، میگوید: «دقیقا از ساعتی که اینجا میایستند، فروش همه خراب میشود.
همه ناراضی هستند و یکبار رفتیم اعتراض کردیم، اما گفتند؛ وظیفهمان است و البته از حق نگذریم، مدتی به داخل مترو رفتند، اما دوباره برگشتند. بهطور کلی زمانی که مامورها و ونها اینجا هستند، رفت و آمد مردم یکسوم میشود. جز اثری که بر فروش دارد از نظر روانی هم روی همه تاثیر میگذارد. من اگر بخواهم این روسری را از ترس دیگران، روی سرم بگذارم، ارزش ندارد، چون وقتی رد شدند آن را از سر در میآوردم. به نظرم نه آدمها خیلی ولنگ و باز باشند و نه اینطور که زور بالای سرشان باشد و به آنها بیاحترامی شود.»
از هفته آخر فروردین ماه و انتشار اطلاعیه پلیس درباره آغاز طرح نور، ونها و ماموران گشت در نزدیک اغلب مراکز خرید مستقر شدهاند و برخی مشاهدات خبرنگار «اعتماد» از باقی نقاط تهران از جمله بازار سنتی ستارخان یا پاساژ گلدیس، بوستان یا بازار بزرگ تهران نیز هم تقریبا همین گفته را تایید میکند که حضور ونها در نزدیکی مراکز خرید، باعث کاهش رفت و آمد مردم از آن منطقه و در نهایت کاهش خرید و کسادی بازار شده است و گویا به همین دلیل در ساعاتی از روز، ونها و گشتها به نقاط دیگری از شهر کوچ میکنند.
«اعتماد» روز یکشنبه با بیش از ۱۵ نفر از کسبه خیابان ولیعصر، حد فاصل خیابان جمهوری تا چهارراه ولیعصر به گفتگو نشست و نظرات مخالف و موافق را در گزارش آورد، اما طبق گزارشی که بر اساس گفتگو با سه تن از کسبه در فضای مجازی منتشر شده، همه از اجرای این طرح خوشحال و راضی هستند و هیچ کس مخالف آن نیست که در نوع خود، نکته جالب و قابل تاملی است.
از تذکر بالاترین مقام کشوریتا انتقاد یک نماینده مجلس
۳۱ فروردین ماه اطلاعیه شماره سه فرماندهی انتظامی کشور درباره «طرح نور» (عفاف و حجاب) روی خط خبرگزاریها قرار گرفت. در این اطلاعیه آمده بود: «با اجرای طرح نور از روز شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ بیشتر بانوان این مرز و بوم با مجریان قانون و حافظان امنیت در تعامل، همکاری و همراهی بودند. گزارشهای میدانی و بررسیهای دقیق با ابزار هوشمند نشان داده است که وضعیت عفاف و حجاب در سطح کشور نسبت به قبل از اجرای طرح مطلوبتر بوده و این شرایط در روزها و هفتههای آینده روند بهتر و مناسبتری خواهد یافت.
براین اساس اجرای طرح نور منطبق با خواست و ساخت عمومی جامعه و مسوولان اجرایی کشور و براساس وظایف محوله به پلیس به عنوان مجری قانون در کنار دیگر ماموریتهای امنیتی و انتظامی تداوم خواهد داشت. برخی شیطنتهای رسانهای توسط جریانسازی معاندین در اجرای سناریوهای ساختگی بر عزم و اراده پلیس تاثیری نخواهد داشت.
ناگفته پیداست که پلیس عاری از خطا و اشتباه نبوده و با هرگونه رفتار و کنش اشتباه احتمالی ماموران نیز برخورد خواهد شد. فضای فعلی و راهبرد فراجا در شرایط کنونی حفظ نظم و انضباط اجتماعی در قالبی ایجابی و تذکرهای است و صرفا با هنجارشکنانی که به حریم و حرمت شهروند ایرانی تعدی میکنند برخورد قانونی توام با دقت و حساسیت خواهد کرد.» البته در همان روزهای نخست اجرای طرح، مهدی فضائلی، عضو دفتر رهبری از تذکر به برخی مسوولان در مساله حجاب و بعد از حواشی پیش آمده بر سر برخوردهای گشت ارشاد خبر داد.
توییتی که با هجمهها و حملات زیاد به این عضو دفتر رهبری همراه شد و حامیان گشت ارشاد و لایحه عفاف و حجاب همزمان او را در فضای رسانهای و مجازی زیر بار سنگین حملات خود بردند، اما چند روز بعد این تذکر از سوی سردار جعفری، مسوول قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیهالله سپاه تایید شد.
آنطور که در خبرآنلاین آمده، او گفته است: «یک اشتباهی از جانب عوامل اجرایی طرح نور صورت گرفته و از جانب آقای فضائلی گفته میشود که حضرت آقا تذکری دادهاند و این امر طبیعی است، زیرا یا گزارشات به محضر رهبر انقلاب میرسد یا ایشان در فضای مجازی رویت میکنند.» محمد صفری، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها هم یکی از افرادی بود که در روزهای گذشته، نسبت به این برخوردها انتقاد کرد و گفت: «متاسفانه برخوردهای نسنجیده باعث شده که هزینههای بسیار زیادی برای کشور ایجاد شود. وقتی که لایحه حجاب و عفاف وارد مجلس شد، مشاهده کردیم که صرفا نگاهشان جرمانگاری بود.
آیا ما برای موضوع حجاب در مدارس و دانشگاهها و فضاهای دیگر توانستیم یک الگو و مدل را تعریف کنیم و به دستگاههای مختلف بدهیم؟ این کار را نکردیم و امروز هم انتظار داریم بهرغم همه فشارهایی که سر مساله حجاب وجود دارد، بتوانیم با فشارهای قضایی و انتظامی این کار را پیش ببریم که هیچ وقت جواب نخواهد داد، بلکه عکس موضوع هم متاسفانه نتیجه میگیریم. کما اینکه در سال ۱۴۰۱ هزینههای بسیار زیادی را در این رابطه پرداخت کردیم، لذا انتظار داریم مسوولان مربوطه در این رابطه تدبیر کنند.
گزارشاتی هم به مجلس شورای اسلامی میرسد و انتظار داریم که مسوولان مربوطه به ویژه وزیر محترم کشور نسبت به این مساله حتما از طریق مشورت با کارشناسان اجتماعی و فرهنگی مشاورههای بیشتری داشته باشد تا انشاءالله بتوانیم شاهد بازخورد بهتری نسبت به موضوع باشیم.» اگر در سایتهای داخلی هم چرخی بزنید، از میان معدود کامنتهایی که در این باره مشاهده میکنید، چندان نگاه مثبتی پیدا نمیکنید.
۳۱ فروردین ماه، سایت تابناک که منتسب به محسن رضایی است، پس از انتشار اطلاعیه پلیس، ۴ نظر ناشناس را در پایین خبر خود منتشر کرد و در میان این چهار نظر، فقط یک نظر موافق طرح، وجود دارد که همان نظر موافق طرح هم، ۲۲ واکنش مثبت (آبی) و ۷۸ واکنش منفی (قرمز) دریافت کرده است.
الان فقط خانمهای محجبه و مسن هستند و دیگر فروش قبلی را نداریم. ما هم نمیتوانیم به کسی توهین کنیم و بگوییم این بیحجاب است و آن باحجاب است. یک نفر شال سرش نیست، من نمیتوانم به او حرفی بزنم، بنابراین هیچ کاری با او ندارم. بعد هم ما تا به حال کسی را با وضع آنچنانی که برخی میگویند، ندیدهایم و اینها هم که هر روز میبینیم، همه مثل خواهر و مادر و دختر خودمان هستند.
ما در جامعه هیچ مشکلی جز گرانی نداریم. مشکل ما گرانی است که جوانهایمان به دلیل آن نمیتوانند، ازدواج کنند. چرا الان دختر من باید ۴۰ سال را رد کرده باشد و نتواند ازدواج کند؟ این مشکل پس چیست؟ ما مملکت خودمان را ول کنیم به مملکت دیگر بچسبیم مشکل حل میشود؟ نه به قرآن. باید به جوانها کار دهیم و موقعیت ازدواج را فراهم کنیم.
ما در نماز میگوییم ما را به راه راست هدایت فرما. این یعنی چه؟ یعنی باید پاک زندگی کنیم و به دیگران به چشم بد نگاه نکنیم، اما برخی میگویند، چون ما نگاه میکنیم زنها را باید چنین و چنان. اینکه نمیشود! اگر آن نماز تاثیری در چشم و نگاه انسان و زندگی درست او نداشته باشد، چه فایده دارد. متاسفانه برخی به عنوان برده و کالا به زن نگاه میکنند و فکر میکنند هر کاری که خواستند میتوانند با او انجام دهند بعد بگویند، چون اینطور بوده و، چون اینطور رفتار کرده. پس شما چه؟ تکلیف نفس شما چه میشود؟